دعای امام زمان(عج) در حق بانوان بانوان منتظر، امانتداران مظهریت اسمای جمالی خداوندند. آنان باید این امانت الهی را پاس دارند و خویش را در برابر وسوسه های شیاطین ظاهری و باطنی كه می كوشند تا با شكستن حریم شرع، عقل و اخلاق، این امانت بزرگ الهی را ضایع كنند، حفظ و مراقبت كنند از دعاهای منسوب به امام عصر(عج)، دعای معروف «اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ...» است که به زیبایی هر چه تمام و در فرازهایی کوتاه، وظایف منتظران از اقشار و صنوف مختلف را بیان کرده و راه و رسم زندگی به سبک انتظار را نشان می دهد. از این رو، در سلسله مطالبی شرح فرازهای نورانی و ژرف این دعا مرور می شود: حضرت حجت(عج) در ادامه فرازهای نورانی این دعا بیان می کنند: «وَ عَلَى النِّسَاءِ بِالْحَیَاءِ وَ الْعِفَّة؛ بر زنان شرم و عفت عنایت كن». زنان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه، نقشی مهم و بی بدیل در فلاح و صلاح آن دارند لذا بتبع، سبکی که آنها برای زندگی برمی گزینند و ارزش هایی که به تناسب آنها فکر و عمل می کنند، نیز در حرکت جامعه به سوی سعادت یا شقاوت تاثیرگذار است. در این میان زنان برای آنکه نقش مادری و همسری را در جامعه به درستی ایفا کنند باید به سلاح هایی مجهز شوند که از مهمترین آنها «حیا و عفاف» است. در آیات قرآن بر این خصیصه تاکید و برکات و آثار فراوانی برای آن ذکر شده است. چنان که خدای متعال در آیه 25 سوره مبارکه قصص به وقار و حیای دختران شعیب اشاره می کند و می فرماید: «فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوكَ لِیَجْزِیَكَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا... (موسی هنوز لب از دعا نبسته بود که دید) یکی از آن دو دختر که با کمال (و قار و) حیا راه میرفت، باز آمد و گفت: پدرم از تو دعوت میکند تا در عوض سقایت و سیراب کردن گوسفندان ما به تو پاداشی دهد...». علاوه بر این، در آموزه های روایی نسبت به این صفت توصیه و اشاره بسیار است، امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «حیا از ایمان است و ایمان در بهشت است (پس شخص با ایمان با حیاء در بهشت است).» (1) همچنین از آن حضرت(ع) است که: «حیاء و ایمان در یك رشته و همدوش همند چون یكى از آن دو رفت دیگرى هم می رود.» (2) در این میان زنان به دلیل نقش مهمی که در سلامت جامعه دارند، آراستگی شان به صفت حیاء از اهمیت بیشتری برخوردار است چنان که امام صادق(ع) فرمودند: «اگر چه تفاوتی بین زن و مرد در مزین شدن به آن نیست اما بر زنان نیكوتر است.»(3) حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در کتاب «امام مهدی(عج)؛ موجود موعود» و در شرح این فراز از دعای «اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ...» می نویسد: «زن ها بخشی مهم از جامعه اسلامی اند از آن رو كه سهمی درخور از آرامش و امنیت روانی جامعه وامدار نقش بی نظیر زنان است؛ نیز صلاح نسل امروز و سداد نسل فردا در گرو صلاح و سداد آنها است. آفت بزرگی كه می تواند مانع كاركرد اساسی و ثمربخش این بخش از اجتماع شود و آنان را كه قادرند عامل سعادت فرد و جامعه باشند به ابزار انحطاط خویش و جامعه شان بدل كند، همانا فقدان صفت هایی است كه امام عصر (عج) آنها را بایسته زنان امّت مهدوی می داند و آراستگی به آن صفات را از درگاه عزّ ربوبی برایشان درخواست می كند: أ.حیاء: حیا به معنای مراقبت از نفس در برابر هر نوع آلودگی و زشتی و عیب است. بانوان منتظر، امانتداران مظهریت اسمای جمالی خداوندند. آنان باید این امانت الهی را پاس دارند و خویش را در برابر وسوسه های شیاطین ظاهری و باطنی كه می كوشند تا با شكستن حریم شرع، عقل و اخلاق، این امانت بزرگ الهی را ضایع كنند، حفظ و مراقبت كنند تا به دام شیطان نیفتند، كه هر سخن یا عمل بر خلاف موازین آموزه های ناب قرآن و عترت، به منقصت، كدورت و تاریكی جان انسان می انجامد و از دام های شیطان به شمار می آید: و علی النساء بالحیاء. ب. عفت: بانوان منتظرِ آخرین حجت خداوند (عج) پاسدار حریم عفت اند. حفظ عفت، یعنی نگهداشتن نفس از تمایلات و شهوات نفسانی، فضیلت والای بانوان اهل انتظار است. بسا كه جاهلیت مدرن روزگار ما تمایلات و هواهای نفسانی را دامن بزنند و شهوات را برای انسان زینت دهند؛ اما بر بانوان منتظر شایسته است كه با نگهبانی از حریم عفت خویش زمینه اعتلای روح خویش را فراهم آورند و از پیروی وسوسه های نفسانی و شیطانی احتراز كنند و هیچ زینتی را برون از حوزه جانشان و هیچ افتخاری را برتر از حفظ گوهر الهی وجودشان نشناسند: و العفة. بنابر آنچه بیان شد زنان در جامعه منتظر و زمینه ساز وظایفی دارند که غفلت از آنها هم خودشان و هم مسیر انتظار را دچار آسیب های جبران ناپذیر خواهد کرد. زنان باید بدانند وقتی حریم عفاف را مراعات نمی کنند و حجاب خود را درست نمی کنند، جوانان را به دنبال گناه می کشند. بی حجابان، «حشره مزاحمت» جمع می کنند، ولی افراد با حجاب در دژ و حصار عفاف و حیا و حجاب، مصون از تعرض نگاه های هوس آلودند. این که حضرت فاطمه(س) در پاسخ سوال حضرت رسول خدا(ص) که پرسیدند: «چه چیز برای زن بهتر است؟»، عرض کردند: «اَن لا تَری رَجلا و لا یَراهُ رَجُل»(4) تاکیدی بر حاکم سازی حیا و عفاف بر روابط زن و مرد است. نه اینکه زن اصلا از خانه بیرون نیاید بلکه تا می شود این دیدارها کاهش یابد، چون زمینه ساز وسوسه های شیطانی است. قرآن می فرماید: «زنان در سخن گفتن با مردان نامحرم، نرم و با ناز و کرشمه سخن نگویند، چون دل های بیمار را به طمع می افکند.»(5) از این رو، هر نوع شوخی و مزاح و اختلاط با نامحرم و رفتارهای جلب کننده نظرها و آرایش و عطر و کفش و لباس تحریک آمیز، حرام و ممنوع است. اگر به سلامت جامعه می اندیشیم این حریم ها را هم باید مراعات کنیم. از بانوانی که چشم انتظار آمدن امام زمان(عج) هستند، انتظار می رود الگوی نجابت و حیا و پاکی باشند و از آنان که خود را شیعه زهرا(س) و امت محمد(ص) می دانند، انتظار است حجاب و عفاف را رعایت کنند وگرنه رضای خدا و رسول و امام زمان(عج) را نمی توانند کسب کنند. پی نوشت: 1-الكافی، ج2، ص106، باب الحیاء؛ 2- الكافی، ج2، ص106؛ 3- إرشاد القلوب إلى الصواب، ج1، ص: 193؛ 4-بحارالانوار؛ 5-احزاب، آیه 32. *منابع: 1-پایگاه اطلاع رسانی مرکز تخصصی مهدویت(گروه ادعیه و زیارات) 2-کتاب «زندگی مهدوی؛ اخلاق و اوصاف منتظران»، نوشته جواد محدثی
یاران آسمانی حضرت مهدی علیه السلام چه کسانی هستند؟ صفحات تاریخ بشریت با همه نشیب ها و فرازها، طلوع ها و افول ها، سراسر مشحون است از حوادث ریز و درشت كه آفرینندگان آن ها با دست هاى هم اندیشه و هم سو با خود، این صحنه ها را رقم زده اند. این دستان همفكر و هم جهت «یاران» نامیده مى شوند كه با تمام وجود در تحقق اهداف و گرایش هاى خود تلاش مى كنند و موفقیت آنان، مرهون جان فشانى، اخلاص و ایثار چنین یارانى است. مطابق معیارهاى تعقل تاریخى، رمز موفقیت یا شكست این گونه افراد اغلب در توان و صلاحیت یا عدم توان یاران خود نهفته است. زهرا رضاییان-یاران آسمانی حضرت مهدی پیامبران و ائمه معصومین علیهم السلام هم از این مسئله مستثنى نیستند و به وسیله یاران مخلص، مرام و منظور خود را پیاده كرده و رسالت الهى شان را انجام داده اند. همان طورى كه پیامبر صلی الله علیه و آله با مساعدت مهاجرین و انصار هدف الهى خود را تحقق بخشید و حضرت على علیه السلام و فرزندان اطهارش هم با همدلى و همیارى یاران اندك خود، در صدد اجراى منویات الهى خود بودند و در این میان رشادت ها و ایثارها و جانفشانی هاى یاران حضرت سیدالشهداء علیه السلام جایگاه ویژه اى در تاریخ بشریت دارد. همچنین حضرت بقیة اللَّه الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف را در تحقق دولت كریمه، یارانى مساعدت خواهند كرد و جهان را زیر لواى آن حضرت خواهند آورد و بستر تحقق حكومت واحد جهانى را مهیا خواهند ساخت. از برخی روایات استفاده می شود که اصحاب امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بعد از ظهور از ده هزار نفر کمتر نیست. محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود: « هر گاه برای او ـ حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ ده هزار مرد جمع شد، پس در روی زمین معبودی به جز خدا باقی نمی ماند».(1) اینکه مقصود از این روایات و روایاتی که اصحاب حضرت را 313 نفر معین کرده چیست، چند احتمال وجود دارد: از برخی روایات استفاده می شود که اصحاب امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بعد از ظهور از ده هزار نفر کمتر نیست. محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود: « هر گاه برای او ـ حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ ده هزار مرد جمع شد، پس در روی زمین معبودی به جز خدا باقی نمی ماند 1. دو دسته کردن اصحاب حضرت، به جهت اختلاف در درجات اخلاص آن هاست؛ یعنی 313 نفر از آن ها در کمال درجه اخلاص اند و بقیه تا ده هزار نفر یا ده هزار نفر دیگر در مرتبه ای پایین ترند؛ 2. اختلاف دو دسته در سرعت ملحق شدن آن ها و رسیدن آنان به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ یعنی 313 نفر از دیگران زودتر به حضرت ملحق می شوند؛ 3. اختلاف در سرعت ایمان و بیعت نمودن با حضرت است؛ 4. اختلاف در دفاع نمودن از حضرت باشد، به این معنا که 313 نفر اولین دسته ای است که حضرت را یاری خواهند نمود؛ 5. اختلاف به لحاظ وظایف و کارهایی است که به جهت اختلاف درجات اصحاب به آن ها محول خواهد شد؛ برای مثال 313 نفر از فرماندهان و رئیسان هستند، بر خلاف بقیه افراد. مطابق روایات، اصحاب امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از کشورها و شهرهای مختلف هستند که خدمت حضرت مشرف می شوند. در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است که حضرت فرمود: «بین رکن و مقام سیصد و چند نفر به تعداد اهل بدر با قائم بیعت خواهند کرد، در میان آن ها نجیبانی از اهل مصر و شخصیت هایی از اهل شام و اخیاری از اهل عراق است».(2) همچنین از امام علی علیه السلام نقل شده که فرمود: «درود بر طالقان؛ پس همانا برای خداوند در آن گنج هایی است که از طلا و نقره نیست، ولکن در آن مردانی است که خداوند شناخت تمام به آن ها دارد و آنان یاوران مهدی آخرالزمان اند».(3) ورود اصحاب به مکه در مورد چگونگی ورود اصحاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به مکه، چند احتمال وجود دارد: 1. اینکه این جماعت به طور اعجاز و با سرعت وارد مکه می شوند. این احتمال، مطابق ظاهر برخی روایات و صریح برخی روایات دیگر است. در برخی روایات آمده که آن ها در یک ساعت در جایی اجتماع می کنند، ولی در برخی روایات تصریح به اعجازی بودن آن شده است. در روایت ابن صباغ آمده است: « پس انصار او از اطراف زمین به خدمت او می رسند، در حالی که زمین برای آن ها می چرخد تا اینکه با او بیعت کنند» و در خبر طبرسی آمده است: « پس شیعیان از اطراف زمین خدمت او می رسند، در حالی که زمین برای آن ها میچرخد، تا آنکه با او بیعت کنند».(4) 2. احتمال دیگر اینکه مردم چند دسته شوند: برخی از راه طبیعی خدمت امام عجل الله تعالی فرجه الشریف مشرف می شوند؛ برخی نیز شب هنگام که در رختخواب خود آرمیده اند، ناگهان خود را در مکه می یابند؛ برخی نیز بر ابر سوار در روز به خدمت حضرت مشرف می شوند. از برنامه ها و روش های امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، پیمان گیری از یاران خویش است. پیمان و بیعت در جامعه اسلامی از آغاز تشکیل حاکمیت اسلام رسم شد و پایه گذاری نخستین مرکزیت و حکومت اسلامی به دست مبارک پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با آیین بیعت و پیمان گرفتن از یکایک مردم همراه بود 3. همگی با سفر عادی به خدمت حضرت مشرف می شوند؛ زیرا همان گونه که در روایات اشاره شده به اسم مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در ماه رمضان ندا داده می شود و ظهور حضرت نیز در دهم محرم است. در فاصله این مدت مخلصین، خود را به حضرت می رسانند. از میان این احتمالات، احتمال سوم ترجیح دارد؛ زیرا اگرچه مطابق زمان صدور این روایات حرکت سریع به سوی مقصدی دور تنها با اعجاز متصور بوده، ولی در این عصر بلکه عصر ظهور، حرکت ها به حدی سریع شده که اجتماع افرادی را از اطراف عالم در یک ساعت ممکن ساخته است. از این رو ممکن است که مقصود از سیر در سحاب و ابرها سفر با هواپیما و پیچیده شدن زمین، سفر با ماشین و قطار سریع السیر باشد.(5) اصول امام برای پیمان با یاران از برنامه ها و روش های امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، پیمان گیری از یاران خویش است. پیمان و بیعت در جامعه اسلامی از آغاز تشکیل حاکمیت اسلام رسم شد و پایه گذاری نخستین مرکزیت و حکومت اسلامی به دست مبارک پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با آیین بیعت و پیمان گرفتن از یکایک مردم همراه بود. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز چون نیاکان خویش از یارانش بیعت می گیرد و با آنان پیمان می بندد. پیمان امام بر سر اصولی است که راه و رسم و شیوه و روش امام را در حکومت تبیین می کند. امام علی علیه السلام می فرماید: «همانا قائم با یارانش پیمان می بندد و از آنان بیعت می گیرد که: مسلمانی را دشنام ندهند... حریمی را هتک نکنند، به خانه ای هجوم نبرند، کسی را به ناحق نزنند، طلا و نقره گنج نکنند، همچنین گندم و جو اندوخته نسازند. مال یتیمان را نخورند... لباس خز و حریر نپوشند. کمربند زرین نبندند... در امور معاش به اندک بسنده کنند... لباس درشت بپوشند و صورت بر خاک بگذارند... و در راه خدا به جهادی شایسته دست یازند. خود (امام) نیز متعهد می شود که از همان راهی که آنان می روند، برود و چون آنان لباس بپوشد و بر مرکوبی مانند مرکوب آنان سوار شود و چنان باشد که آنان هستند. به اندک بسنده کند و زمین را با یاری خدای دادگری پر کند؛ پس از آنکه از ستم پر شده باشد... و صاحب و دربانی نگمارد».(6) پی نوشت ها: 1. اعلام الوری، ص 433. 2. الغیبة، طوسی، ص 284. 3. البیان، گنجی شافعی، ص 69؛ ینابیع المودة، ص 589. 4. بحارالأنوار، ج 52، ص 288. 5. ر.ک: رضوانی، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص 500 ـ 491. 6. منتخب الأثر، ص 469.
تبلیغ دینی جدید ظهور دین جدید در زمان ظهور! یکی از مسائلی که در حوزه مهدویت، اندیشه مهدوی پژوهان را به خود آیا امام زمان علیه السلام آیین جدید می آورد؟ علی بیرانوند با درنگ در برخی احادیث مهدویت با روایاتی مواجه می شویم که در آنها این چنین بیان شده است که هرگاه امام مهدی(عجله الله تعالی فرجه) ظهور نماید، گویی آیین و دین جدیدی خواهد آورده![1] در این نوشتار به بررسی و جواب این تفکر خواهیم پرداخت. برای پاسخگویی به سؤال مورد نظر درنگ در نکاتی که ارائه خواهیم داد بسیار اهمیت دارد. نکته اول: اگر با دید محققانه و منصفانه به تاریخ صدر اسلام نگریسته شود، و در محتوا و آیین وحیانی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) مبلغ و مروج آن بود خوب تأمل شود، اقرار خواهیم داشت، بخش مهمی از رسالت نبوی (مرجعیت دینی اهل بیت (علیهم السلام)) که به نوعی تکمیل کننده آیین آسمانی پیامبر بود،[2] در اثر زیاده خواهی عده ای خواص به دست فراموشی سپرده شد، این در حالی است که اهمیت و جایگاه ولایت امری و مرجعیت دینی اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) از چنان اهمیتی برخوردار است که باری تعالی به پیامبر خود می فرماید: اگر در ابلاغ این امر کوتاهی کنی و حقیقت آن را برای مردم تبیین و روشن نکنی گویی رسالت خود را به اتمام نرسانده ای. «اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملًا (به مردم) برسان! و اگر نكنى، رسالت او را انجام نداده اى.» [3] بیشتر بخوانیم: دین جدید امام زمان(عج) ! آیا امام زمان (عج) دین جدیدی می آورند؟ ظهور و آوردن دین جدید! نکته دوم: در صدر اسلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) دو ثقل مهم را برای هدایت و سعادت جامعه اسلامی به یادگار گذاشت، یکی کتاب آسمانی و دیگر اهل بیت (علیهم السلام) خود، این مطلبی است که حتی علمای اهل سنت در کتب روایی خود به آن اذعان داشته و آن را در کتب خود ثبت و ضبط کرده اند.[4]، این در حالی است که بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام عده ای از صحابه به بهانه «کافی بودن کتاب آسمانی» جامعه اسلامی را از برکات وجودی خاندان عصمت و طهارت محروم کردند.[5] ما نباید به منظومه احادیث اسلامی به گونه جزیره ای نگاه کنیم؛ چرا که این رویکرد غلط موجب می شود ما از فهم دقیق معارف اسلامی محروم بمانیم، دیدن یک حدیث و رها کردن احادیث فراوان دیگر، برداشت سطحی از روایات را برای افراد به دنبال خواهد داشت، هر چند ما در احادیث امام مهدی شناسی (علیه السلام) با احادیثی مواجه می شویم که بیان گرد آوردن «امری جدید» است، ولی باید این احادیث را در کنار احادیث دیگر مشاهده کنیم، احادیثی که گویای این است که امام مهدی (علیه السلام) اقامه کننده سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) است و امری که ایشان اقامه می کنند در واقع همان سنت و شریعت نبوی است نه شریعتی جدید، کتابی که او معارف آن را تبیین خواهد کرد، همان کتاب قرآن موجود در جامعه اسلامی است نه کتاب جدید دیگری. نکته سوم: با کنار گذاشتن مرجعیت دینی اهل بیت (علیهم السلام) جامعه اسلامی از بسیاری از معارف و آموزه های اسلامی محروم ماند، به طوری که پس از قرن ها برخی از آنها به این باور رسیده اند که آن معارف جز دین نبوده و به تبع لزومی برای پیروی و انجام آن معارف در دین نیست، با این کار نه تنها معارف اصیل اسلامی به دست فراموشی سپرده شد، بلکه بدعت هایی در این آیین شکل گرفت. نکته چهارم: نکته بسیار مهمی که در مباحث حدیث شناسی و درایت الحدیث، به خصوص در حوزه مهدویت باید مورد توجه قرار گیرد این است که، ما نباید به منظومه احادیث اسلامی به گونه جزیره ای نگاه کنیم؛ چرا که این رویکرد غلط موجب می شود ما از فهم دقیق معارف اسلامی محروم بمانیم، دیدن یک حدیث و رها کردن احادیث فراوان دیگر، برداشت سطحی از روایات را برای افراد به دنبال خواهد داشت، هر چند ما در احادیث امام مهدی شناسی (علیه السلام) با احادیثی مواجه می شویم که بیان گرد آوردن «امری جدید» است، ولی باید این احادیث را در کنار احادیث دیگر مشاهده کنیم، احادیثی که گویای این است که امام مهدی (علیه السلام) اقامه کننده سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) است و امری که ایشان اقامه می کنند در واقع همان سنت و شریعت نبوی است نه شریعتی جدید، کتابی که او معارف آن را تبیین خواهد کرد، همان کتاب قرآن موجود در جامعه اسلامی است نه کتاب جدید دیگری. [6] تنها فرقی که در امر امام مهدی وجود دارد این است که ایشان آیین نبوی را بدون هیچ تحریف و تغییری برای امت بیان می کنند. سخن آخر خلاصه کلام اینکه امام مهدی (عجله الله تعالی فرجه) هیچ گاه کتاب جدیدی غیر از قرآن موجود را نخواهد آورد، ایشان هیچ گاه شریعتی غیر از شریعت ناب نبوی، که به دور از هر گونه تحریف و بدعت است را تبلیغ نخواهد کرد. در واقع امام مهدی (علیه السلام) مبلغ و مروج سنت ناب محمدی است، سنت وحیانی که بسیاری از مباحث اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی آن در جامعه اسلامی به دست فراموشی سپرده شده است، پی نوشت ها: [1]. الغیبة (للنعمانی)، ص233. «...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُومُ الْقَائِمُ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ كِتَابٍ جَدِیدٍ وَ قَضَاءٍ جَدِی؛ ..ابى بصیر كه گفت: ابو جعفر (امام باقر) علیه السّلام فرمود: امام قائم كه قیام كند امرى نو و كتابى نو و قضاوتى نو خواهد داشت...» [2]. سوره مائده، آیه 3: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ كَفَرُوا مِنْ دینِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دینا» [3]. مائده، 67. [4]. نسائی، السنن الکبری، ح ۸۱۴۸. [5]. ر.ک: ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۹. «پس از رحلت پیامبر، خلفاء کتابت حدیث را ممنوع کردند. ابوبکر علت این منع را اختلاف راویان و به تبع آن اختلاف بین مردم اعلام کرد و تمسک به قرآن را برای شناخت حلال و حرام و دستورات دینی کافی دانست.» [6]. كمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص411، ح6. «جناب صدوق در کتاب خود نقل می کند: جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله و علیه وآله: الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ كُنْیَتُهُ كُنْیَتِی وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِی وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِی یُقِیمُ النَّاسَ عَلَى مِلَّتِی وَ شَرِیعَتِی وَ یَدْعُوهُمْ إِلَى كِتَابِ رَبِّی؛ قائم از فرزندانم است؛ رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) فرمود قائم از فرزندانم نامش نام من است و كنیه اش كنیه من است و شمائلش شمائل من است و روشش روش من است مردم را بر ملت و شریعت من وادارد به كتاب پروردگارم عزوجل دعوت كند.»
تبیین رابطه مهدویت و تکامل تاریخ جهان به سمت ظهور مهدی موعود می رود دین اسلام و شاید بهتر باشد بگوییم همه ادیان، برای سیر تکاملی جهان هدف و غایتی را معرفی می کنند که در آن سیر صعودی انسان به نقطه اوج خودش می رسد و تکامل تاریخی به حد اعلای خود دست می یابد، مهدویت و حکومت مهدوی، همان پایان حرکت تکاملی بشر است. نویسنده : علیرضا پیوگانی مهدویت اگر جامعه انسانی امروز را با انسان های صدها قرن پیش مقایسه کنیم، شاهد یک سیر تکاملی و صعودی خواهیم بود. پیشرفت انسان های امروز نسبت به انسان های نخستین، از همه لحاظ کاملا مشهود است. البته شاید یک دوره ای عقب تر از دوره قبل از خود باشد، اما در کل سیر رو به جلو و مثبتی را شاهد هستیم. محققین، این سیر صعودی را تکامل تاریخ نامگذاری کرده اند. شاید اولین کسی که به طور مبسوط از تکامل تاریخ بحث کرده، هگل فیلسوف آلمانی باشد. اما این سیر تکاملی به کدام سمت می رود؟ اساسا عامل محرک این پیشرفت چیست؟ و آیا تکامل تاریخ هدفمند است؟ قرآن و تکامل تاریخ بعضی از آیات قرآن را می توان ناظر به بحث تکامل تاریخ دانست. به طور مثال در آیه ای به مسئله حیات و اجل و مدت قوم ها پرداخته شده است: «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ۖ وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ ؛ و هر قومی را دورهای و اجل معینی است که چون اجلشان فرا رسد لحظهای پس و پیش نخواهند شد.» [1] و یا از آیات 134 بقره و 43 فاطر نیز می توان همین برداشت را کرد. هدف دار بودن سیر تکاملی اصل تکامل انسان ها شاید مورد انکار کسی قرار نگیرد. اما اینکه دنیا و سرنشینان آن به کدام سمت می روند مورد اختلاف است. بحث تکامل تاریخ بیشتر در اندیشه های هگل و مارکس مطرح شده است اما از آن جایی که ریشه های اندیشه آن ها در مادی گرایی است، برای آینده این تکامل نمی توانند حدس و گمانی بزنند. شهید مطهری در این باره می فرمایند: «بسیاری از کسانی که قائل به تکامل هستند، قائل به هدف نیستند. مثلا نظریه مارکسیستی طرفدار تکامل است و اصلا مفهوم دیالکتیک، تکامل هست بدون آنکه هدفداری در کاری باشد.»[2] تاریخ دارد عوض می شود. یکی از پیچ های مهم حرکت تاریخ، در زمان من و شما دارد طی می شود. پیچ های تاریخ، در طول سالهای متمادی طی می شود. گاهی عمر یک نسل یا دو نسل، در تاریخ یک لحظه است. ما در یکی از همان پیچ های عمده و در یکی از همان نقاط عطفیم. اما دین اسلام و شاید بهتر باشد بگوییم همه ادیان، برای سیر تکاملی جهان هدف و غایتی را معرفی می کنند که در آن سیر صعودی انسان به نقطه اوج خودش می رسد و تکامل تاریخی به حد اعلای خود دست می یابد. مهدویت و حکومت مهدوی همان پایان حرکت تکاملی بشر است؛ ظهور مهدی موعود، همان ظهور منجی و نجات بخشی است که همه انسان ها انتظار آن را می کشند؛ جهان در آن زمان همان آرمان شهر و شهر رویایی انسان است که تا آن روز فقط باید در پس دنیای خیال به دنبال آن می گشتیم. آیات قرآن کریم پایان این حرکت را چنین تصویر می کند: «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ؛ و به یقین، در زَبُور بعد از آگاهکننده (تورات) نوشتیم که بندگان شایسته ام، آن زمین را به ارث خواهند برد.» [3] در تفسیر این آیه امام باقر علیه السلام می فرمایند: «مراد از آیه ، قائم آل محمّد (علیهم السلام) و یارانش می باشند.»[4] محرک تکامل تاریخ انسان ها ذاتا گرایش به خوبی ها دارند، ولی گاهی شرائط تربیتی، نتیجه بازی را تغییر می دهد. اما از آنجایی که در سیر تکاملی انسان روز به روز نقش آزادی پر رنگ تر می شود، وابستگی هر کس از نظر فکری به دیگران کمتر و کم رنگ تر می شود. وقتی این استقلال به دست آمد، هر کس در درون خودش خوب و بدها را بهتر تشخیص می دهد و در حقیقت بدون آنکه ملاحظه اطرافیان و یا قوم و قبیله اش را بکند، خوب را از بد تشخیص می دهد؛ کاری که در زمان های گذشته به سبب تزریقی بودن فکر، توانایی و قدرت تشخیص خوب از بد از بشر سلب می شد. شهید مطهری درباره رابطه تکامل و آزادی می گوید: «انسان در اثر همه جانبه بودن تکاملش، تدریجاً از وابستگی اش به محیط طبیعی و اجتماعی کاسته و به نوعی وارستگی، که مساوی است با وابستگی به عقیده و ایمان و ایدئولوژی، افزوده است و در آینده، به آزادی کامل معنوی، یعنی وابستگی کامل به عقیده و ایمان و مسلک و ایدئولوژی خواهد رسید ... و از اسارت طبیعت، آزاد و بر حاکمیت خود بر طبیعت خواهد افزود.» [5] در روایات یکی از عواملی که به عنوان مقدمه ظهور ذکر شده است، خواست جمعی مردم جهان برای پایان دادن به بی عدالتی و آمدن یک منجی نجات بخش است و لازمه این خواست جمعی، شناخت خیر از شر و خوب از بد است. شاید جهان امروز پر از بدکاره و یا خطاکار به نظر بیاید اما در حقیقت شناخت شر و نفرت از آن بیش از هر زمانی احساس می شود. آیت الله خامنه ای در این باره می فرماید: «تاریخ دارد عوض میشود. یکی از پیچ های مهم حرکت تاریخ، در زمان من و شما دارد طی می شود. پیچ های تاریخ، در طول سالهای متمادی طی می شود. گاهی عمر یک نسل یا دو نسل، در تاریخ یک لحظه است. ما در یکی از همان پیچ های عمده و در یکی از همان نقاط عطفیم.»[6] پایان کلام تکامل تاریخ در جریان است و این نه فقط به اراده طبیعت بی جان که به اراده انسان ها در حال شکل گیری است. قدرت های جهان چه بخواهند و چه نخواهند، جبارین و ظالمین تاریخ، اگر چه انتظارش را نکشند، نتیجه، محتوم و قطعی است. پایان جهان به دست صالحین و عدالت گستران است و این پایان سیر تکاملی تاریخ است. بهتر است خودمان را در این سیر خروشان به ظاهر آرام بیندازیم تا ما هم تکامل یافته شویم. به تعبیر دیگر منتظر شویم که بالاترین عبادت ها است. پی نوشت ها: [1] سوره اعراف، آیه 34 [2] فلسفه تاریخ، ج1، ص 230 [3] سوره انبیاء، آیه 105 [4] معجم الإمام المهدی علیه السلام ، ج 5 ، ص 262 [5] قیام و انقلاب مهدی عج، ص 38 [6] بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه،
آیا ما در تعویق ظهور مقصریم؟ بهترین پاسخ به چرایی غیبت در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) غیبت را پایانی است که باید برسد اگر رسید لحظهای در ظهور درنگ نخواهد شد و جالب اینکه در این روایت تصریح شده است که خدا کار خود را کرده، عجلۀ بندگانش او را به عجله وا نمیدارد. نویسنده : امید پیشگر امام زمان، ظهور، گرچه از نظر ما مردم عادی، امامت و رهبری امت اسلامی با ظهور تلازم دارد؛ یعنی معتقدیم کسی که امامت و رهبری مردمی را برعهده دارد باید ظهور عینی داشته باشد تا مردم بتوانند در ارتباط مستقیم با او رهنمودهایش را دریافت کنند، اگر پرسشی از او دارند بپرسند و مانند آن. این باور بر اساس شناختی است که از نظام رهبری در دنیا سراغ داریم؛ اما باید دانست که نظام رهبری امام معصوم، قدری با آنچه ما اکنون میبینیم یا در ذهن ما جا دارد و بر اساس آن از امام معصوم انتظار داریم متفاوت است. خاندان رسالت از روزهای نخست شکلگیری امامت و حتی اندکی پیش از آن، در كنار تبیین ضرورت وجود امام، دو گونه حضور او را در جامعه انسانى ترسیم و به صراحت بیان كردند كه امام حقیقى جامعه، گاه ظاهر و گاه غایب است. پیامبر خدا (صلىاللهعلیهوآله) به عنوان نخستین مسئول نصب و معرّفى امامان، در قالب دعا این معنا بیان میکند: خدایا! هر كسى را كه جانشینان من و امامان امّتم پس از مرا دوست میدارد، دوست بدار ... و زمین را از وجود شخصى از آنان كه حجّت تو را بر پا دارد، خواه آشكار باشد، خواه پنهان و گمنام، تُهى مدار تا دین تو و حجّت و برهان و نشانههایت از بین نروند.[1] همین معنا در کلام امام على (علیهالسلام) نیز آمده است: بدانید كه زمین از حجّت خداى متعال خالى نمیماند؛ امّا خداوند خلقش را به دلیل ظلم و ستم و زیاده روى بر خودشان، نسبت به او نابینا مى كند.[2] و یا بر بالای منبر کوفه فرمود: بار خدایا! تو را ناگزیر، حجّتهایى در زمینت باید؛ حجّتى از پىِ حجّتى بر خَلقت، كه آنان را به دین تو رهبرى كنند و دانشِ تو را به ایشان بیاموزند تا پیروانِ دوستانت پراكنده نشوند، خواه این حجّت، آشكار باشد و نافرمانروا، و خواه پنهان و در انتظار.[3] امام رضا (علیهالسلام)، نه تنها اصل غیبت بلکه طول زمان آن را هم به دست ارادۀ حکیمانۀ پروردگار دانسته میفرماید: خداوند، او را در پرده غیب خود، هر اندازه بخواهد، نگاه میدارد سپس او را آشکار میکند. یادکرد نمونههایی برای درک راحتتر غیبت پیشوایان دین برای هموار کردن راه درک این حقیقت، که میشود رهبر دینی بود و غایب(ناشناخته) بود به نمونههای مشابه ارجاع داده براى بیان امكان تحقّق آن به دیگر حجّتهاى الهى استناد نمودهاند. برای نمونه امام باقر (علیهالسلام) فرمود: شباهتش به یونسبنمتّا بازگشت از غیبتش است در حالى كه با وجود سنّ بالا، جوان مانده است. شباهتش به یوسفبنیعقوب، غایبشدنش از خاص و عام است و پنهان ماندنش از چشم برادرانش و نامعلوم بودنش بر پدرش یعقوب علیهالسلام با وجود مسافت اندک میان او و پدر و اهل و پیروانش. شباهتش به موسى علیهالسلام، بیمناكى مداومش و طولانىشدن غیبتش و پنهان بودن ولادتش و رنج پیروانش و آزار و توهینهایى كه پس از او دیدند، تا آن كه خدای متعال در ظهور و یارى و تأییدش در برابر دشمنش اجازه دهد. شباهتش به عیسى علیهالسلام، اختلاف افراد دربارۀ اوست، تا آن جا كه دستهاى گفتند: متولّد نشده است و دستهاى گفتند: مرده است و دستهاى گفتند: كشته و به صلیب كشیده شده است.[4] غیبت، رویدادی حتمی با مدت و سرآمدی که خدا میداند غیبت امام دوازدهم، نه یک امر اتفاقیِ ناچاری؛ بلکه رویدادی است از پیش معلوم که به تقدیر الهی بخشی از نظام امامت را تشکیل میدهد. پیامبر خدا (صلىاللهعلیهوآله) در این باره میفرماید: آن قیامکننده از میان فرزندانم با عهدى كه از من به او رسیده است، غایب میشود.[5] امام رضا (علیهالسلام)، نه تنها اصل غیبت بلکه طول زمان آن را هم به دست ارادۀ حکیمانۀ پروردگار دانسته میفرماید: خداوند، او را در پرده غیب خود، هر اندازه بخواهد، نگاه میدارد سپس او را آشکار میکند.[6] در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) غیبت را پایانی است که باید برسد اگر رسید لحظهای در ظهور درنگ نخواهد شد و جالب اینکه در این روایت تصریح شده است که خدا کار خود را کرده عجلۀ بندگانش او را به عجله وا نمیدارد.[7] چرایی غیبت؟ در پاسخ به این پرسش که چرا خدای متعال امام دوازدهم را در پردۀ غیبت قرار داد و حکمت این کار چیست؛ پاسخهای متعددی از پیشوایان دین به ما رسیده است: 1. آزمودن همۀ حکومتها امام باقر (علیهالسلام) فرمود: دولت ما، آخرین دولت است و هیچ خاندانى نمیماند، جز آن كه پیش از ما به حكومت میرسد، تا آن كه وقتى روش حكومتدارى ما را دیدند، نگویند: اگر ما هم به حكومت میرسیدیم، مانندِ اینها حكومت میكردیم! و این، همان سخن خداى متعال است كه فرمود: و فرجام، از آنِ پرهیزكاران است.(اعراف، 128) [8] 2. آزمودن و نابکردن مردم ابنابییعفور از امام صادق (علیهالسلام) میپرسد: از قوم عرب، چند نفر همراه آن قیامکننده هستند؟ حضرت پاسخ میدهد: تعدادی اندک. بعد میفرماید: مردم، گزیرى ندارند، جز آن كه آزموده و غربال و تمییز داده شوند و تعداد فراوانى از غربال بیرون میریزند.[9] 3. نداشتن بیعتی بر گردن اسحاقبنیعقوب میگوید: از محمّدبنعثمان عمرى رحمهالله خواستم كه نوشتۀ مرا كه در آن، مسائل پیچیدهام را پرسیدهام، به امام زمان (علیهالسلام) برساند. [پس از مدّتى] نامهای به خطّ حضرت به دستم رسید که در آن آمده بود: «... و امّا علت وقوع غیبت؛ ... هیچ یك از پدران من نبود، جز آن كه بیعتى با طاغوت زمانش، بر گردنش سنگینى میكرد؛ ولى من كه قیام كنم، بیعت هیچ یک از طاغوتها بر گردنم نیست.»[10] در کلام امام على (علیهالسلام) نیز آمده است: بدانید كه زمین از حجّت خداى متعال خالى نمیماند؛ امّا خداوند خلقش را به دلیل ظلم و ستم و زیاده روى بر خودشان، نسبت به او نابینا مى كند. 4. کشتهشدن در صورت ظهور پیش از موعد امام صادق (علیهالسلام) فرمود: آن قیامکننده، پیش از قیامش، غیبتى دارد كه در آن دوره از كشتهشدنش بیم دارد.»[11] 5. جاریشدن سنّتهای پیامبران علیهمالسلام دربارۀ او راوی(سَدِیر) از امام باقر (علیهالسلام) از چرایی غیبت میپرسد. حضرت در پاسخ میفرماید: زیرا خداوند اراده كرده است كه سنّتهاى مربوط به غایب شدن پیامبران، درباره آن قیامکننده بیاستثنا جارى شود و اى سدیر! گزیرى نیست جز این كه تمام دورۀ غیبت آنان، جارى شود. خداوند متعال میفرماید: شما همۀ حالتها را پشت سر میگذارید(انشقاق، 19)؛ یعنى سنّتهاى پیشینیان، دربارۀ شما جارى خواهد شد. 6. رازی که جز پس از ظهور آشکار نمیشود عبداللهبنفضل از چرایی غیبت میپرسد و امام صادق (علیهالسلام) در پاسخ میفرماید: به خاطر چیزى كه اجازه ندادهاند براى شما آشكارش كنیم. وقتی از حکمت این غیبت میپرسد امام سربسته به او پاسخی داده اما باز از شرح آن خودداری میکند: حكمت غیبتش، همان حكمت غیبت حجّتهاى پیشین خداى متعال است. حكمت این كار، جز پس از ظهورش، آشكار نمیشود، همان گونه كه حكمت سوراخكردن كشتى و كُشتن جوان و بناكردن دیوار از سوى خضر (علیهالسلام) براى موسى (علیهالسلام) تا هنگام جداییشان، آشكار نشد.[12] اى پسر فضل! این امر، امرى از امور خدا و رازى از رازهاى او و امرى نهان از نهانهاى اوست، و چون میدانیم كه خداى متعال حكیم است، تصدیق میكنیم كه همه كارهایش حكیمانه است، هر چند دلیل آنها برایمان روشن نباشد.[13] با توجه به روایاتی که رویداد غیبت را امری حتمی و بخشی از مقدرات الهی بیان کرده و پایان آن را منوط به ارادۀ حکیمانۀ خداوندی میداند (نمونههایی در آغاز این نوشتار گذشت) میتوان گفت بهترین پاسخ به چرایی غیبت همین پاسخ ششم است و دیگر پاسخها بیان زوایایی از آن علت اصلی هستند که بر ما پوشیده است. پی نوشت: 1. کمال الدین و تمام النعمة، 1/262. 2. الغیبة للنعمانی، 141. 3. کافی، 1/339. 4. کمال الدین و تمام النعمة، 1/327. 5. همان، 1/51. 6. همان، 2/276. 7. کافی، 1/369. 8. الغیبة للطوسی، 472. 9. کافی، 1/370. 10. الغیبة للطوسى، 290. 11. کافی، 1/340. 12. کهف، 78. 13. علل الشرائع، 1/246.
نقش آفرینی مادر منتظر در تربیت نسل مهدوی مادران منتظر، یا مهدی، لبیک یا مهدی در مقالۀ قبل بیان شد که خانواده اصلی ترین رکن برای شکل گیری و تربیت فرزندانی مهدوی است. و «مهدی باوری» عنصری است که انسان را رهنمون می کند به فرزندآوری و تولید نسلی مهدوی که بتواند امام غائب خود را در تشکیل جامعه ای مهدوی، یاری گرداند. بر این اساس اگر پایۀ اصلی تربیت و رشد صحیح فرد برای اجتماع را در خانواده جستجو کنیم، زن به عنوان مربی خانواده و عامل اصلی انتقال ارزشها، جایگاه ویژه ای خواهد یافت. لذا نقش انسان سازی زن در طول هستی از اصیل ترین نقشهای وی بوده است. تربیت جامعه مهدوی از دامان مادران منتظر بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه سلام الله علیها می فرمایند: «آن گاه که زن در منزل به امور خانه و تربیت فرزند می پردازد به خدا نزدیکتر است.»[1] همچنین مفسر بزرگ جهان اسلام حضرت آیت الله جوادی آملی در اهمیت این موضوع چنین می فرمایند: «هر گاه زن اصالت را به نقشهای دیگری غیر از مادری و همسری دهد، از صراط مستقیم خارج است.» با این بیان روشن می شود که حرکت در صراط مستقیم و تقرب زن به سوی پروردگار، جز از طریق اصالت دادن به ایفای نقش کلیدی و موثر مادری و تربیت فرزندان مقدور نمی باشد. به همین جهت امام خمینی (ره) شغل اصلی زن و مهمترین کار وی را مادری و همسری دانسته است.[2] همچنین ایشان می فرمایند: «این مادر که بچه در دامن او بزرگ می شود، بزرگترین مسئولیت را دارد و شریفترین شغل در عالم، بزرگ کردن یک بچه است و تحویل دادن یک انسان است به جامعه.»[3] گویی معمار کبیر انقلاب به این نکتۀ مهم اشاره دارند که جامعۀ مهدوی نیازمند این است که فرزندانی مهدوی در دامان پرعفت مادران، بزرگ شوند و تحت تعلیم این عنصرِ مهمِ خانواده قرار بگیرند. عواطفی خروشان برای جایگاهی عظیم جایگاه مادری جایگاه ویژه ای است که به ندرت می توان هم وزن آن، جایگاه دیگری یافت. اما متاسفانه گاهی مادران عزیز نسبت به این نقش مهم غفلت می ورزند و یا نقش های دیگر را مهمتر از مادری می پندارند. در این زمینه فرمایش مقام معظم رهبری را به گوش جان بسپاریم. ایشان می فرمایند: «اولین و اساسی ترین و پراهمیت ترین شغل زن، مادری است. اگر رئیس جمهور هم بشود، اهمیتش به قدر اهمیت مادری نیست... خدا این موجود را با این عواطف خروشان آفرید تا مادری لنگ نماند. اگر مادری لنگ بماند، نسل انسان منقطع می- شود. یا انسانهایی که به جامعه وارد می شوند، انسانهای کامل و درست و حسابی و معتدلی نخواهند بود.»[4] مادر منتظر بر این نکته تاکید می ورزد که فعالیتهای اجتماعی او، در صورتی ارزشمند است که آسیبی به رسالتهای اساسی و مهم آنان در قبال مسالۀ خانواده و تربیت فرزندان نرساند. در منظر مادر منتظر، پرداختن به امور خانواده و تربیت فرزندان، کلیدی ترین و موثرترین نقش اجتماعی می باشد. ایشان نیز به اهمیت جایگاه مادر برای تربیت فرزندانی اشاره دارند که قرار است در این جامعه وارد شوند و عهده دار وظایفی گردند. جامعه ای که - به لطف آگاهی خانواده ها و تلاش آنها در جهت هر چه بیشتر مهدوی کردن آن -، قرار است زمینه ساز تشکیل جامعۀ مهدوی باشد. مادران منتظر، یا مهدی، لبیک یا مهدی مادران منتظر و منتظر پروری در طول تاریخ زنان شیعه با بهره گیری از آموزه های دینی، بلندترین گامها را برای حفظ ولایت برداشته اند. آنان با حفظ جایگاه خود که همان مادری است، ارزش ولایت و حب به ولیِّ خدا را به فرزندان خود منتقل می کنند و از این طریق در حفظ و احیای این مهم می کوشند. در عصر حاضر تربیت فرزندان دیندار، پویا، کارآمد و عاشق ولایت از اهمیت و جایگاه بالایی برخوردار است. چرا که شاهد هجوم ناتوی فرهنگی دشمن هستیم که بنا دارد از نسل جوان ما یک نسل بی هویت و بی ریشه بسازد.[5] اینجاست که نقش مادران در دفاع از هویت دینی و انتقال ارزشها و پرورش نسلی مهدی یاور بسیار پررنگ می- گردد. مادران منتظر باید بدانند یکی از مسئولیتهایی که از طرف شارع مقدس بر عهدۀ آنها گذاشته شده، تلاش برای تربیت یک نسل ولایی است. چرا که در روایات متعدد آمده است که ولایت و مودت اهل بیت علیهم السلام از فرایض الهی است و ملاک قبول اعمال و عبادات به حساب می آید. در زیارت جامعۀ کبیره می خوانیم: «به سبب ولایت شما، طاعت واجب پذیرفته می شود و "مودة واجبة" برای شماست.»[6] از این رو رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به والدین سفارش کردند: «فرزندانتان را با محبت من و محبت اهل بیت من و قرآن تربیت و تادیب کنید.»[7] از این رو عمده ترین نقش آفرینی- های مادر، منتظر پروری است. مادر به عنوان عنصر موثر در جامعه، می تواند نقش بزرگی در یاری دادن امام زمان خود ایفا کند. مادر به عنوان نقش اصلی در تولید نسل می تواند با تربیت فرزندانی مهدوی، بهترین زمینه ساز باشد برای تشکیل دولتی مهدوی. چگونه یک مادر، عضو فعال و تاثیرگذار جامعه است مادر منتظر بر این نکته تاکید می ورزد که فعالیتهای اجتماعی او، در صورتی ارزشمند است که آسیبی به رسالتهای اساسی و مهم آنان در قبال مسالۀ خانواده و تربیت فرزندان نرساند. در منظر مادر منتظر، پرداختن به امور خانواده و تربیت فرزندان، کلیدی ترین و موثرترین نقش اجتماعی می باشد. او گرچه در خانه است اما خود را به عنوان یک عضو فعال و تاثیرگذار جامعه می پندارد، البته در مواقع ضروری نیز به برنامه های اجتماعی خود نیز می پردازد. مادر منتظر با اصالت دادن به وظایف مادری در تعارض آن با مسائل دیگر، و انتخاب نقش مادری، گویی رهرو واقعی حضرت زهرا سلام الله علیها می باشد و ایشان را الگوی خود قرار داده است. زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در تقسیم کار میان اعضای خانوادۀ حضرت علی علیه السلام، کار منزل را به آن بانوی مکرمه و کار بیرون را به امیرمومنان علیه السلام سپردند، حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار از این تقسیم بندیِ وظایف، احساس رضایت و خوشحالی نمودند.[8] عمده ترین نقش آفرینی های مادر، منتظر پروری است. مادر به عنوان عنصر موثر در جامعه، می تواند نقش بزرگی در یاری دادن امام زمان خود ایفا کند. مادر به عنوان نقش اصلی در تولید نسل می تواند با تربیت فرزندانی مهدوی، بهترین زمینه ساز باشد برای تشکیل دولتی مهدوی. مادر، مادر، مادر با روشن شدن جایگاه مادری و اصالت دادن به این نقش مهم خانواده، که زمینه ساز است برای شکل گیری جامعه، و این نکته که مادری مهدوی بهترین گزینه برای تربیت نسلی مهدوی است،[9] برای اینکه ارزش و جایگاه مادر را به بهترین وجه ممکن بفهمیم، به این روایت زیبا توجه کنید: امام صادق علیه السلام فرمودند: «جوانی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله شرفیاب شده، عرض کرد: یارسول الله! به چه کسی نیکی کنم؟ پاسخ شنید به مادرت. دوباره پرسید: بعد از او به چه کسی نیکی کنم؟ دوباره پاسخ شنید به مادرت. برای بار سوم سوال کرد که پس از او به چه کسی نیکی کنم؟ حضرت فرمودند: به مادرت. چهارمین بار بود که جوان می پرسید: بعد از او به چه کسی نیکی کنم؟ که حضرت پاسخ فرمودند: به پدرت.»[10] مسرور باش با تربیت نسلی مهدوی مادر عزیز! که همواره در پی آن هستی که بزرگترین قدمها را برداری و موثرترین کارها را در زندگی خود انجام دهی؛ بدان که تربیت فرزند یکی از بزرگترین قدمها و موثرترین گامهایی است که یک زن می تواند در زندگی خود بردارد. و یقین داشته باش که با تربیت صحیح و ولاییِ فرزندان خود، آجرهای سازه دولت مهدوی را روی یکدیگر گذاشته ای. و شاد باش از اینکه فرمودۀ مولای خود را جامۀ عمل پوشانده ای که می فرمایند "برای ظهور قائم تلاش کنید"[11] ، و تو شاد و مسرور هستی که با تربیت نسلی مهدوی در جهت ظهور امام غائب، بزرگترین و مهمترین گامها را برداشته ای. پی نوشت: [1] دشتی، محمد، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه، ح91، ص146، و بحارالانوار، ج43، ص92. [2] جایگاه و نقش زن در نظام¬های مختلف از دیدگاه امام خمینی و مقام معظم رهبری، ص148 [3] صحیفه امام، ج7، ص464 [4] پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری leader.ir. [5] سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع اساتید و دانشجویان استان سمنان، 12/2/84. [6] بموالاتکم تقبل الطاعة المفترضة و لکم المودة الواجبة. [7] خلاصه عبقات الانوار، ج4، ص255. [8] بحارالانوار، ج43، ص81. [9] بحث مبسوط و کامل در این زمینه را می توانید در کتاب «زن منتظر و منتظرپروری» نوشته مریم معین الاسلام و علی غلامی بیابید. [10] الکافی، ج2، ص159. [11] احادیت در این زمینه بسیار است. به آدرس برخی از آنها اشاره می کنیم: غیبت نعمانی، باب11، ح16، ص207 / احتجاج، ج2، ش360، ص600 / بحارالانوار، ج52، باب22، ح16، ص126 / کمال الدین، ج1، باب25، ح2، ص535. فاطمه قاسمی کارشناس ارشد مبانی نظری اسلامی بخش مهدویت تبیان
نقش زنان در زمینه سازی ظهور زنان چگونه به تسریع ظهور حضرت حجت(عج) کمک میکنند؟ بدون شک هر قیامی نیاز به زمینهسازی دارد و همه افراد برای رسیدن به انقلابی مطلوب مسئول و مؤثرند، زنان که نیمی از پیکره اجتماع را تشکیل می دهند از این قاعده مستثنی نخواهندبود. زنان و امام زمان جامعه زمینه ساز ظهور، جامعهای با اخلاق مطلوب اسلام است. در این جامعه شخص باید رابطه اش را با معبود بر اساس ایمان و عشق و رابطه خویش با انسانهای دیگر را بر اساس عدالت و آبادانی و رابطه با خودش را بر اساس خودسازی و تقوا و مزین بودن به کمال معنوی و ارزش ها بنا کند. بدون شک هر قیامی نیاز به زمینه سازی دارد و همه افراد برای رسیدن به انقلابی مطلوب مسئول و مؤثرند ، زنان که نیمی از پیکره اجتماع را تشکیل می دهند از این قاعده مستثنی نخواهندبود. با توجه به نقش ایشان در خانواده و جامعه می توان ادعا کرد، ایشان می توانند عامل اساسی در زمینه سازی این انقلاب جهانی باشند. زنان از ارکان مهم تربیت در اجتماع محسوب می شوند. و مانند دیگر اعضای جامعه وظایفی فردی و اجتماعی بر عهده دارند. زنان به علت اهمیت جایگاهشان به عنوان یک شخصیت انسانی در وهله اول و به منزله همسر و مادر در مرحله دوم مؤثر در تربیت اند، لذا باید در رکاب امام خویش نقشآفرینی کند. نقش ایشان می تواند مثبت و سازنده و یا مخرب و ویرانگر و یا حتی مانند برخی افراد خنثی باشد! خداوند در مورد تغییر وضعیت افراد و جامعه فرمودند: ان الله لایغییر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم (1) تأثیر زنان در عرصه تربیت، فرهنگ، آموزش و معرفت بسیار سازنده است. ایشان با پاک نگه داشتن فضای خانواده، محله و مراکز فرهنگی و آموزشی می توانند کمک شایانی به تحقق جامعه ای منتظر کنند. و این امر مقرر نمی شود مگر با اولین قدم و شروع از خود که آن وارستگی و پاکی درون و تقوا است. اگر چه این امر در هر زمان لازم است، اما از ضروریات یک زن منتظر محسوب می شود. امام صادق (ع) می فرمایند: "هر کس دوست می دارد از اصحاب حضرت قائم (عج) باشد باید منتظر باشد و در حال انتظار به پرهیزگاری و اخلاق نیکو رفتار نماید".(2) چرا بانوان باید در رکاب حضرت مهدی(عج) نقشآفرینی کنند؟ زنان به علت اهمیت جایگاهشان به عنوان یک شخصیت انسانی در وهله اول و به منزله همسر و مادر در وهله دوم مؤثر در تربیت اند، لذا باید در رکاب امام خویش نقشآفرینی کنند. ایشان می توانند با شکل دهی عرصه زندگی، به زندگی امام زمانی و جلب رضایت و خشنودی ایشان با رعایت روابط حسنه و اقتصادی صحیح و دوری از سنت های فرومایه رایج در جامعه به آمادگی هرچه بیشتر خود و منتظران کمک کنند. از مهمترین وظایف یک زن، تربیت نسل منتظر می باشد.قطعا وی باید به این مقوله به عنوان رسالت الهی نظر کند وی از این جهت می تواند خود نیز در زمره یاران حضرت (عج) قرار گیرد. چرا که آمادگی ظهور حضرت (عج) از ملزومات این انقلاب جهانی است . چنانچه امام صادق (ع) می فرمایند: "باید هر یک از شما برای خروج قائم (عج)، اسلحه آماده کند. چون وقتی خداوند ببیند کسی به نیت یاری مهدی (عج) اسلحه تهیه کرده است امید میرود خداوند عمر او را دراز کند تا ظهور او را درک کرده و از یاوران حضرت باشد. (3) ملزومات زن منتظر دینداری و معرفت افزایی و توانمند ساختن جامعه با تقویت و تحکیم خانواده دینی و مهدوی و شکل دهی هسته های فرهنگی و اجتماعی مهدی یاوری در خانواده و جامعه از ملزومات زن منتظر است. تربیت نسل منتظر و نیرو سازی برای انقلاب جهانی مهدی موعود؛ مهمترین وظیفه زنان جامعه از مهمترین وظایف یک زن، تربیت نسل منتظر می باشد. قطعا وی باید به این مقوله به عنوان رسالت الهی نظر کند وی از این جهت می تواند خود نیز در زمره یاران حضرت (عج) قرار گیرد. تربیت نسل صالح و منتظری که هدف ایشان فراهم سازی بسترها و زمینه های انقلاب بزرگ جهانی است. نیرو سازی برای انقلاب جهانی با پرورش جوانان پاک با عقاید راستین و توانمند که به عنوان جیوش و انصار حضرت باشند وظیفه ای بس سنگین است که بر عهده زن منتظر است. زنان در عرصه اجتماع با امربه معروف و نهی از منکر و فرهنگ سازی برای سبک زندگی منتظرانه با الگو برداری از جامعه آرمانی مهدوی می توانند تأثیر گذار باشند. سالم سازی فضای عاطفی جامعه که با هیجانات کاذب آلوده شده است و همچنین ترویج و تعمیق فرهنگ زندگی قرآنی و کمک به فراگیری حکمت و بصیرت در خانواده و جامعه از هنرهای یک زن می باشد. از آنجا که زنان با توجه به روحیه پاک و مشتاق و عاشقانه شان بیشتر در معرض و نوک پیکان حمله دشمن قرار دارند لذا باید با دوری از جریانات و فرقه ها و شخصیت های انحرافی و دروغین که همیشه در مرحله نخست آنان را مورد هدف قرار می دهد و زمینه جولان دشمن در این مورد را نابود کرده و با دوری از هیجانات کاذب و زودگذر و ساختگی به تقویت ایمان و معرفت عمیق به امام و روشن نمودن راه مهدوی در جامعه بپردازند. پینوشت: 1. رعد/11 2. غیبه/ نعمانی/ ص 292/ ج 16 3. بحارالانوار/ ج52/ ص
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید آیا موعود اسلام و مسیحیت همزمان ظهور میکند؟ موعودگرایی همانطور که به دلیل تصویرسازی از حکومت عادلانه و نظامی آرمانی در طول تاریخ برای مسلمانان امیدآفرین بوده است برای سایر ادیان نیز همین ارزش را دارد. نویسنده : طیبه نوحی حضرت مهدی و مسیح آنچه ذهن بشریت را به خود مشغول کرده است؛ پایان تاریخ و اینده جهان است. اندیشمندان در هر دینی و با هر تفکری سعی کرده اند تا به این مسأله پاسخ دهند. عده ای آمدن موعود را منوط به راه اندازی جنگ های پی در پی می دانند و گروهی آن را خارج از اختیار بشر و برخی آن را جبر تاریخی می دانند. آنچه مسلم است اعتقاد به مصلح جهانی و موعودی است که سرمایه ی اصلی بشر تلقی شده است. سعادت دنیا و اخرت بشر مشروط به حضور وی است . چراکه در غیر این صورت نا میدی و یأس در فرد جولان خواهد داد و عنصر ناامید و جامعه ی مأیوس نمی تواند هنجارهای انسانی را زنده نگه دارد و بشر را از رنج برهاند. عقیده ظهور منجی و وجود موعود در تاریخ ادیان، برخاسته از ضرورت نجات خواهی است لذا همه ادیان به این مقوله مهم پرداخته اند. مسیحیت و اسلام که از ادیان ابراهیمی محسوب می شوند از این قاعده مستثنی نخواهند بود. وجود موعود و بشارت به وجود او بشارت ادیان مبنی بر پیروزی حق و نابودی باطل که تا کنون در تاریخ محقق نشده است. تنها با آمدن موعود امکان دارد و این مسأله جزء نکات مشترک در دین اسلام و مسیحیت محسوب می شود. مسیح می آید و جهان، پس از ظهور آن منجی در صلح و صفای کامل به سر خواهد برد و زمین ایشان، از نقره و طلا پر خواهد گشت و خزائن ایشان را انتهایی نیست. (اشعیا/ 2:7) منجی وعده داده شده مردی الهی است اینکه موعود و منجی مطلق و مصلح جهان مردی الهی است از جمله مشترکات اسلام و مسیحیت در این مورد محسوب می شود. مردی به نام مهدی در اسلام و عیسی در مسیحیت. سلسله جنبان این حرکت آخرالزمانی مردی الهی است چنانچه در روایات مورد قبول همه ی فرقه های اسلامی است که : رجل من اهل بیتی منجی . پیامبر اسلام (ص) فرمودند موعود آخر الزمان مردی از اهل بیت من است. در اندیشه مسیحیت منجی عیسی(ماشیح) است که او نیز مردی الهی محسوب می شود. مسیح بار دیگر می آید برای کسانی که منتظر او می باشند و او ظاهر خواهد شد به جهت نجات. (عبرانیان/ 28: 9) اگر چه در خصوصیات آن دو در هر دو مکتب اختلافاتی وجود دارد. از منظر روایات اسلامی منجی از اهل بیت پیامبر آخرالزمان می باشد و حضرت عیسی در انقلاب جهانی آخرالزمان زیر لوای مهدی (عج) شرکت خواهد کرد. چنانچه عیسی، مهدی را در کشتن دجال کمک می کند.( بحارالانوار/ ج 51/ ص485) زمان ظهور نکته قابل بیان دیگر در این مسأله زمان ظهور است که در هر دو شریعت مخفی است و عدم تعیین وقت خاص (عدم توقیت) برای همیشه این مشعل را پرفروغ و نورانی نگه می دارد. البته اشارات کلی بیان شده است که پیروانشان را به انتظار و دعا دعوت کرده اند و کسانی که روز یا سال خاصی را تعیین می کنند به شدت مورد تکذیب قرار می دهند . در روایات بیان شده که دعا و کردار مردم ظهور را تسریع خواهد نمود. مکان ظهور در هر یک از ادیان مکان های متفاوتی برای ظهور بیان شده است. محل ظهور موعود اسلام مکه بیان شده است. اما یهود و مسیحیت معتقدند موعودشان در اورشلیم ظاهر خواهد شد . هرچند اختلاف مکانی در اعتقادات این شریعت ها وحود دارد اما مسأله مهم این است که هر کدام از انها شهری را به عنوان محل ظهور موعود نام برده اند که میان پیروان خود مقدس و خاستگاه اصلی آن دین محسوب می شود. علائم ظهور در کتب روایی امامیه برای ظهور حضرت ولی عصر (عج) نشانه ها و علائمی ذکر کرده اند. این علائم به دو دسته تقسیم می شوند: علائم حتمیه و علائم غیر حتمیه. علائم حتمیه عبارت اند از : 1. صیحه یا ندای آسمانی 2. خروج سفیانی 3. خسف ید 4. قیام یمانی 5. شهادت نفس زکیه 6. قیام سید حسنی (شاکری/ منجی در ادیان / ص 165) در کتاب مقدس و عرصه تفکر مسیحیت ظهور عیسی علیه السلام نیز با نشانه ها و علائمی اتفاق خواهد افتاد: 1. مسیح زمانی ظهور می کند که مردم مجرم اند و ظلم دنیا را فراگرفته است 2. ظهور مسیح با ذلت قوم یهود اتفاق خواهد افتاد 3. ورود دجال قبل از ظهور مسیح 4. نشانه های در آسمانف سحالات ستارگانو ماه اتفاق خواه افتاد 5. در ظهور مسیح دولت ها با هم به جنگ خواهد پرداخت. ( مقاله نجات شناختی تطبیقی/ حسین علی سعدی) اما مسأله مهم و وجه تمایز اسلام از سایر ادیان همچنین مسیحیت در این مورد مسأله حضور موعود است. اسلام معتقد است غیبت موعود وی به معنای عدم حضور وی نیست بلکه منجی حضوری فعال و کارآمد در میان جامعه دارد به پیروان عنایت و توجه دارد و در میان ایشان زندگی می کند صرفا مستور است . اما از نطر مسیحیت موعود، در میان مردم و روی زمین حضور ندارد و در آخر الزمان بر زمین نزول می کند تا صلح و نجات را بیاورد. (لوقا/ 24:50)
آیا وقوع زلزله در ایران و تهران نویدبخش ظهور امام زمان (ع) است؟ برای شناسایی عصر ظهور می بایست به نشانه های علمی و متقن آن در منابع روایی توجه داشت، در مرتبهی اول باید به این سوال پاسخ دهیم که زلزلههای ویرانگر و خطرناک جزو کدام یک از علائم ظهور است ع نویسنده : علی بیرانوند ظهور با وقوع زلزلههای زنجیره ای در بخشهای مختلف کشور و با وقوع چند زلزله در مناطق مختلف تهران برخی افراد در فضای مجازی این چنین تبلیغ می کردند که با شدت یافتن این دومینوی خطرناک، نسیم روح بخش ظهور امام زمان(ع) وزیدن خواهد گرفت، البته این دسته افراد چندان بی راه صحبت نمیکردند؛ چراکه در منابع روایی رابطهای رازگونه بین زلزلههای مکرر و ویرانگر با فرج اباصالح المهدی (علیه السلام) نقل شده است.[1] رابطه زلزلههای ویرانگر و ظهور امام مهدی(عج) قبل از بیان هر نکته و مطلبی لازم به تاکید بر این نکته است که برای شناسایی عصر ظهور می بایست به نشانه های علمی و متقن آن در منابع روایی توجه داشت، در مرتبهی اول باید به این سوال پاسخ دهیم که زلزلههای ویرانگر و خطرناک جزو کدام یک از علائم ظهور است، آیا فراوانی زلزلهها به هر اندازه که گسترده باشد، نشانه قطعی ظهور است یا خیر؟ علائم و نشانه های حتمی ظهور بسیار محدود و انگشت شمار می باشند، و تا این نشانه ها در عالم هویدا نشوند سایر نشانهها نمیتواند گویای زمان ظهور امام مهدی(ع) باشد. نشانه های حتمی و غیر حتمی ظهور با رجوع به منابع حدیثی و تحقیق در آنها می توان به این مطلب دست یافت که علائم و نشانه های حتمی ظهور بسیار محدود و انگشت شمار می باشند، و تا این نشانه ها در عالم هویدا نشوند سایر نشانهها نمیتواند گویای زمان ظهور امام مهدی(ع) باشد. به طور کلی برخی علائم و نشانههای حتمی ظهور را مختلف ذکر کرده اند، عدهای از محققان این نشانهها را چهار، پنج و یا شش مورد برشمرده اند. ما در این نوشته به پنج مورد از این علائم اشاره خواهیم کرد[2] تا مشخص شود که آیا زلزله تهران گویای زمان ظهور امام مهدی(ع) می باشد یا خیر. صیحه و ندای آسمانی: از جمله مهمترین و بارزترین نشانههای ظهور صیحه و ندای آسمانی است، که همه جهان را در بر می گیرد، صدای قوی و رسایی که نوید ظهور امام مهدی(علیه السلام) را با خود به همراه دارد. محققان بر این باورند که این صدا را همه افراد متوجه می شوند صدایی که، امام مهدی(علیه السلام) را به اسم و نام پدرش به عالمیان معرفی می کند و مردم را به تبعیت و پیروی از حضرت دعوت می کند. خروج سفیانی:[3] دومین نشانه ای مهمی که در منابع روایی به آن اشاره شده است، خروج مردی خونریز و سفاک است، که با شیعیان و محبان خاندان عصمت و طهارت دشمنی فراوان دارد، به طوری که جمع کثیری از محبان و شیعیان اهل بیت را قتل عام میکند. خسف بیداء: سومین نشانه حتمی ظهور خسف بیداء است، بنا به گزارش منابع روایی بعد از قتل و کشتار فراوانی که سپاه سفیانی در سرزمین های مختلف به راه می اندازد، وارد سرزمین بیداء می شود،( در بین مكه و مدینه) در این زمان او به عذاب الهی گرفتار میشود به طوری که زمین باز می شود او و سپاهش را در زمین فرو می برد. [4] قتل نفس زكیه: کشته شدن مردی با تقوا و پرهیزکار، که از نسل امام حسین(علیه السلام) است لقب او«نفس زکیه» است، او مأموریت روشنگری و بصیرت افزایی و نوید ظهور امام مهدی(علیه السلام) را برای برخی از سرزمین ها دارد، تا اینکه حجت بر آنها به اتمام برسد، سرزمین هایی که علائم حتمی همچون ندایی آسمانی و خروج سفیانی آنها را بیدار نکرده است. و همچنان در غفلت و بی خبری و عناد به سر می برند.[5] البته در خصوص نشانه های دقیق یمانی و نحوه قیامش مطالب روشن و متقنی را شاید نتوان بدست آورد، همین امر موجب شده است در سالهای اخیر به غلط افرادی در جامعه مهدویت نفوذ کرده و موجبات انحراف آنان شده و خود را یمانی معرفی کنند. خروج یمانی: در منابع روایی خروج و قیام مردی هاشمی از تبار امام حسین(ع) یا امام حسن(ع) از جمله علائم و نشانه های حتمی ظهور معرفی شده است، او همزمان با ظهور سفیانی و سید خراسانی در یک روز و یک ماه و یک سال قیام میکند.[6] البته در خصوص نشانه های دقیق او و نحوه قیامش مطالب روشن و متقنی را شاید نتوان بدست آورد، همین امر موجب شده است در سالهای اخیر به غلط افرادی در جامعه مهدویت نفوذ کرده و موجبات انحراف آنان شده و خود را یمانی معرفی کنند. آیا با آمدن این زلزله ها فرج امام مهدی(ع) به وقوع خواهد پیوست؟ پس از بیان علائم حتمی ظهور به روشنی پیداست، که زلزله های متعددی بخصوص در مناطق مختلف ایران گویای علائم دقیق و حتمی ظهور نیست، در برخی روایات که سخن از وجود زلزله در ایام ظهور شده را نیز باید حمل بر علائم غیر حتمی دانست، آنچه مسلم است در طول تاریخ زلزله های متعدد و فراوانی رخ داده است، ولی تشخیص این موضوع که آیا با آمدن این زلزله ها فرج امام مهدی(ع) به وقوع خواهد پیوست کار سختی است هر چند که یک محب و شیعه واقعی همیشه باید منتظر ظهور باشد و آن را نزدیک ببیند کما اینکه به نقل از منابع مأثور و روایی امام صادق(علیه السلام) در دعای عهد می فرمایند: «اللَّهُمَّ اکْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّهَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّهِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا؛[7] خدایا این اندوه را از این امت به حضور آن حضرت(عج) برطرف کن، و در ظهورش براى ما شتاب فرما، که دیگران ظهورش را دور مى بینند، و ما نزدیک می بینیم.» پینوشت: [1]. بحار الأنوار، ج51، ص74، ح24. «عَنْ أَبِی الْحَجَّافِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَبْشِرُوا بِالْمَهْدِیِّ قَالَهَا ثَلَاثاً یَخْرُجُ عَلَى حِینِ اخْتِلَافٍ مِنَ النَّاسِ وَ زِلْزَالٍ شَدِیدٍ شیخ در كتاب غیبت از پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله روایت كرده كه سه بار فرمود: شما را بقیام مهدى مژده می دهم، هنگامى كه مردم بجان هم افتند و زلزله سختى پدید آید او ظهور خواهد كرد. زمین را از عدل و داد پر كند چونان كه از ظلم و جور پر شده باشد.» [2]. الروضة من الكافی، ترجمه رسولى محلاتى، ج2، ص141، ح483. «عمر بن حنظلة گوید: شنیدم از امام صادق علیه السّلام كه می فرمود: پنج نشانه پیش از قیام حضرت قائم صورت خواهد گرفت: صیحه آسمانى، خروج سفیانى، فرو رفتن (لشكر سفیانى در بیداء)، كشته شدن نفس زكیه، خروج یمانى. من عرض كردم: قربانت اگر یكى از خاندان شما پیش از وقوع این نشانهها خروج كند، با او خروج كنیم؟ فرمود: نه. و چون فردا شد این آیه را براى آن حضرت خواندم: «اگر بخواهیم بر ایشان آیه و نشانهاى از آسمان نازل كنیم كه گردنهایشان در مقابل آن خاضع گردد» (سوره شعراء آیه 4) و بدو عرض كردم: آیا این نشانه همان صیحه آسمانى است؟ فرمود: آگاه باش كه اگر آن باشد گردن دشمنان خدا در برابرش خاضع گردد.» [3]. الغیبة( للنعمانی) ؛ النص ؛ ص301؛ «فضیل بن یسار از امام باقر علیه السّلام روایت كرده كه فرمود: «از میان كارها امورى موقوف هستند، و امورى حتمى، و سفیانى از جمله امور حتمى است كه چاره و گریزى از آن نیست». [4]. مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار)، ص953. [5]. بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج52 ؛ ص307. «به نقل از ابوبصیر در حدیثى طولانى-: امام باقر علیه السلام فرمود: «قائم به یارانش مى فرماید:" اى مردم! مكّیان، مرا نمى خواهند! امّا من كسى را به سوى ایشان مى فرستم تا همچنان كه شایسته مانند من است، بر آنان احتجاج كنم علیه و آله و درود فرستادن بر او، سخنى مى گوید كه هیچ یك از مردمان آن را نگفته است آن گاه مردى از یارانش را فرا مى خواند و به او مى گوید:" به سوى مكّیان برو و بگو: اى اهل مكّه! من فرستاده فلانى به سوى شما هستم و او به شما مى گوید: ما خاندان رحمت، معدن رسالت و خلافت و فرزندان محمّد و از نسل پیامبران هستیم و پس از وفات پیامبرمان تا امروز به ما ستم شده و بر ما فشار آورده شده و چیرگى گشته و حقمان ربوده شده، و اكنون از شما یارى مى خواهیم. یارى مان دهید". هنگامى كه این جوان، این سخن را مى گوید، به سویش مى آیند و او را میان ركن [حجرالأسود] و مقام [ابراهیم] سر مىبرند و او همان نفْس زكیّه است. [6]. قزوینی، محمد کاظم ؛ الامام المهدی(عج)، بیروت، بینا، ۱۹۹۵ م، ص ۲۲۷ [7]. المصباح للكفعمی(جنة الأمان الواقیة)، ص550.
چگونه به زندگیمان رنگ و بوی مهدوی بدهیم؟ کسی که منتظر حاکمیت عدل است و آماده جنگ با جنود باطل باید ابتدا در سرزمین خود به بر چیده شدن باطل کمک کند و در میدان قلبش با جنود جهل مبارزه کند. نویسنده : طیبه نوحی مهدویت ارزشها و بینشها در فرهنگ اسلامی حاکی از آن است که منتظر باید تأثیر عملی و عینی انتظار را در رفتار خود بروز دهد. به دیگر سخن در عین پایبندی به باورهای اسلام رویکردی منتظرانه در رفتار وی به نمایش درآید و حرکت وی در جهت تحقق ظهور منجی باشد. بنابراین نمیتوان انتظار را تفکری صرف دانست؛ چراکه انتظار عملی است توأم با تلاش و جهاد و چشمبهراهی تنها کاری از پیش نخواهد برد. بشر علاوه بر پیکار روزانه حق و باطل باید خود را نیز برای ظهور آماده کند. لذا اولین قدم برای زندگی مهدوی خودسازی است: پاکی نفس از صفات رذیله بهترین محرک، در روند زمینهسازی ظهور حضرت حجت (عج) است. اهمیت این موضوع از آن جهت است که تا شخص خود را پاک نکند قطعاً نمیتواند در پاکی جامعه نقشی داشته باشد شیطان از ابتدای خلقت بشر تاکنون فعالترین دشمن انسان و نمایندگان الهی بوده است؛ لذا از مهمترین وظایف و جلوههای رفتاری منتظر جهاد با نفس و تهذیب آن است. پاکی نفس از صفات رذیله بهترین محرک، در روند زمینهسازی ظهور حضرت حجت (عج) است. اهمیت این موضوع از آن جهت است که تا شخص خود را پاک نکند قطعاً نمیتواند در پاکی جامعه نقشی داشته باشد. هرگاه بندهای گناه میکند نقطه سیاهی در قلبش خانه میکند، اگر توجه کرد آن نقطه سیاه کوچ کرده و میرود؛ اما اگر گناه را زیاد کرد سیاهی قلب را فرامیگیرد و دیگر رستگاری سراغ آن انسان نمیآید.[1] کسی که منتظر حاکمیت عدل است و آماده جنگ با جنود باطل باید ابتدا در سرزمین خود به برچیده شدن باطل کمک کند و در میدان قلبش با جنود جهل مبارزه کند. آیتالله بهجت (ره) فرمودند: «اگر بفرمایید چرا به آن حضرت دسترسی نداریم؟ جواب این است: چرا به انجام واجبات و ترک محرمات ملتزم نیستید؟ او به همین از ما راضی است».[2] جاروب کن خانه و پس میهمان طلب بنابراین اگر فرد بنا دارد سهمی در ظهور داشته باشد باید به تهذیب نفس و محاسبه روزانه آن همت گمارد چنانچه امام صادق (ع) خطاب به عبدالله جندب میفرمایند: «ای پسر جندب، بر هر مسلمانی که ما را میشناسد، لازم است که در هر روز و شب، اعمالش را بر خود عرضه دارد و از نفس خود حساب بکشد؛ اگر کار خوبی در آنها یافت، به آن بیفزاید و اگر کار زشتی یافت، طلب بخشایش نماید تا در قیامت دچار رسوای نگردد». [3] زیست مهدوی در عصر غیبت نیازمند معرفت و علم نسبت به امام عصر (عج) است؛ چراکه تا منتظر، امام زمان(عج) خود را نشناسد و اسباب، لوازم و عوامل ظهور ایشان و موارد جلب رضایت او را نداند مهره مؤثر ظهور نخواهد بود. معرفت زیست مهدوی در عصر غیبت نیازمند معرفت و علم نسبت به امام عصر (عج) است؛ چراکه تا منتظر، امام زمان(عج) خود را نشناسد و اسباب، لوازم و عوامل ظهور ایشان و موارد جلب رضایت او را نداند مهره مؤثر ظهور نخواهد بود. شناخت در این امر به دو قسم قابل تقسیم است ظاهری و باطنی. اعتقاد به فضائل و واجبات، ویژگیهای ایشان و وظایف فرد در مقابل امام از شئونات معرفت مهدوی است چنانچه حدیث معروف نبوی بر این امر صحه میگذارد: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه» اگر کسی بی آنکه امام زمانش را شناخته باشد بمیرد به مرگ جاهلی مرده است.[4] جاهلیت مرز تاریخی و زمانی ندارد، بلکه به معنای عدم قبول ارزشهای اسلامی است. پس فرقی نمیکند در چه زمانی باشد. بنابراین مرز جاهلیت ارزشی، تشریعی، فکری و عقیدتی است. حال کسی که مرگش جاهلی باشد در واقع زندگی جاهلانهای نیز داشته است. فرد منتظر باید این مرز را درنوردد و در زندگی روزانهاش از هر ثانیه و ساعت جهت پیشبرد و بالا رفتن معرفتش استفاده نماید. یک از راههای ازدیاد معرفت مطالعه و تأمل و تفکر نسبت به مقام ولایت و دیگر شئون امام است. معرفت حدی ندارد به لطف و تفضل الهی دائم ارتقا خواهد یافت، بنابراین از تلاش در این امر مضایقه نکند. دعا خداوند با بشارتهایی که به حضرت ابراهیم داد نهایتی را برای نجات بنیاسرائیل از زیر بار ظلم بهوسیله منجی ایشان (حضرت موسی) در نظر گرفته بود که آن 400 سال بعد بود ولی راه دعا و تضرع را هم به آنها آموخت تا اگر از اعمال زشتی که داشتهاند و بیتوجهیهایی که به حجج الهی داشتهاند به درگاه خداوند توبه نموده و تضرع نمایند ظهور این مصلح جلو میافتد. آنها با این آموزش این کار را کردند و شبها گاه به بیابانها میرفتند و گریه و زاری مینمودند و مجلس دعا تشکیل دادند و به خاطر همین دعاها و تضرعها خداوند از 170 سال باقیمانده آن انتها صرفنظر کرد و حضرت موسی را برای نجات آنها رسانید[5] . پیشوایان ما در مورد دعا برای امام عصر (عج) اهمیت مخصوصی قائل بودند بنابراین از مهمترین وظایف منتظر مزین نمودن روزها و شبهای خود به دعا برای حضرت حجت(عج) است زندگی روزانه منتظر باید سراسر دعا به جان حضرت حجت (عج) و تعجیل در ظهور ایشان باشد و از این امر خسته نشود. چنانچه تکرار و اصرار بر دعا اهمیت ویژهای دارد. مرحوم سید ابن طاووس در جمال الاسبوع مینویسد: «پیشوایان ما در مورد دعا برای امام عصر (عج) اهمیت مخصوصی قائل بودند بنابراین از مهمترین وظایف منتظر مزین نمودن روزها و شبهای خود به دعا برای حضرت حجت(عج) است». صدقه توصیهی امام حسن عسگری (ع) به فرزند خویش این بود: «... پسرم ! بر تو باد جاهای نهان و دور، همواره در جاهای دوردست و پنهان زندگی کن که هر یک از دوستان خدا، دشمنی خطرناک و مخالفی مزاحم دارد....» [6] یکی از دلایل غیبت امام عصر (عج) حفظ جان ایشان است چنانچه سلامتی آن بزرگوار برای ما هدیه الهی است. صدقه دادن روزانه برای آن مقام عظمی یکی از کارهای روزانه هر مهدی باور است. سلامت جسم و روح یکی از مهمترین منابع هر حکومت، منابع انسانی آن است. چنانچه برخی مکتبها در صورت نداشتن این مقوله حتی با تجهیزات عالی دچار شکست شدهاند. منتظر واقعی با برنامهریزی صحیح باید هم جسم خود را ساماندهی کند هم روح خود را. آمادگی جسمانی برای سرباز آمادهباش ازجملهی ضروریات است و رکن مهمی محسوب میشود. قوای بدنی قوی ورزیدگی جسمی و نیرومندی لازمهی دفاع از آرمان جهانی حکومت مهدوی است. امام خمینی(ره) در این راستا به جوانان میفرماید: «مملکت ما همینطور که به علما احتیاج دارد به قدرت شما هم احتیاج دارد. این قدرت حرکتی، با ایمان باشد، وقتی زورخانه با قرآن باشد، با ایمان باشد، پشتوانه یک ملت است آنچه پشتوانه یک ملت است آن افراد با ایمان هستند، ورزشکاران با ایمان هستند». [7] صدقه دادن روزانه برای آن مقام عظمی یکی از کارهای روزانه هر مهدی باور است علاوه بر تحرک، تغذیه نیز امری مهم و ضروری در تقویت قوای جسمی است آنچه شخص در طول زندگی خود باید مورد اهمیت قرار دهد؛حلال خوردن، پاک خوردن است و اینکه علاوه بر کیفیت به کمیت غذا نیز باید اهمیت دهد خداوند میفرماید: «فلینظر الانسان الی طعامه» .[8] در جهت بسترسازی ظهور، تلاش برای این امر یکی از مهمترین مسائلی است که صرف هزینه برای آن کاری بیهوده نیست دیگر عنصر موردتوجه برای جسم علاوه بر بعد باطنی آن حفظ ظاهر و نوع پوشش است. یک منتظر باید لباسی انتخاب کند که متناسب با فرهنگ انتظار باشد. نه اینکه گزینش او صرفاً تقلیدی بوده و بدون در نظر گرفتن جنسیت، انگشتنما شدن و سن و سالش پوشش را انتخاب کند. پینوشت: [1] . بحارالانوار/ج70/ ص 327 [2] . امام زمان در کلام آیتالله بهجت/ ص90 [3] . سبک زندگی منظرانه/ ملایی/ ص 122 . [4] . بحارالانوار/ ج23 / ص 89 . [5] . وقت معلوم/ گنجی / ص 151 . [6] . بحارالانوار/ ج 52/ ص 35 . [7] . صحیفه نور، ج 7؛ ص 48 . [8] . عبس/ 24