غيبت نعمانى-ترجمه غفارى 432 (باب - 20)(آنچه در مورد سپاه خشم كه اصحاب قائم عليه السلام هستند رسيده و شمار و چگونگى آنان و آنچه بدان گرفتار مىشوند)
(باب- 20) (آنچه در مورد سپاه خشم كه اصحاب قائم عليه السّلام هستند رسيده و شمار و چگونگى آنان و آنچه بدان گرفتار مىشوند)
(2) 1- جابر گويد: شخصى كه مسيّب بن نجبه را ديده بود براى من بازگو كرده گفت:
«مردى به همراه مرد ديگرى كه ابن السّوداء ناميده مىشد نزد امير المؤمنين عليه السّلام آمده به
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 433
آن حضرت گفت: (1) اى امير مؤمنان اين مرد به خدا و رسول او دروغ مىبندد و شما را بر آن شاهد مىگيرد، پس امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: او خيلى عريض و طويل سخن گفته است (بدين جهت پنداشتهاى كه ناصواب مىگويد) حال چه مىگويد؟ گفت: از سپاه خشم سخن مىگويد، فرمود: اين مرد را رها كن، ايشان گروهى هستند كه در آخر الزّمان مىآيند، جدا جدا مانند پارههاى ابر پائيزى (كه به هم مىپيوندد) از هر قبيله يك مرد، دو مرد، سه مرد پديد مىآيند ابر پائيزى (كه به هم مىپيوندد) از هر قبيله يك مرد، دو مرد، سه مرد پديد مىآيند تا شمارشان به نه نفر مىرسد، بدان به خدا سوگند كه من فرمانده ايشان و نام او، و محلّ فرود آمدنشان را مىشناسم، سپس برخاست در حالى كه مىفرمود: باقر، باقر، باقر، بعد فرمود: او مردى از فرزندان من است كه حديث را به نحو خاصّى خواهد شكافت». (2) 2- احنف بن قيس گويد: «در مورد كارى كه برايم پيش آمده بود نزد علىّ عليه السّلام رفتم، ابن كوّاء و شبث بن ربعى آمدند و از آن حضرت اجازه شرفيابى خواستند، پس علىّ عليه السّلام به من فرمود: چنانچه مايلى به آن دو اجازه بده چون تو پيش از ايشان براى كار آمدهاى (حقّ تقدّم با توست) گويد: عرض كردم: اى امير مؤمنان به آن دو اجازه
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 434
ورود دهيد، هنگامى كه ايشان داخل شدند آن حضرت فرمود: چه چيز شما را واداشت كه در حروراء بر من خروج كنيد؟ گفتند: ما دوست داشتيم كه از [سپاه] خشم باشيم، فرمود: اى واى بر شما! مگر در حكومت من خشمى هم وجود دارد؟ يا مگر غضبى خواهد بود تا گرفتارى چنين و چنان روى دهد؟ سپس همچون پارههاى ابر پائيزى از قبيلهها ما بين يك و دو و سه و چهار و پنج و شش و هفت و هشت و نه و ده نفر گرد هم آيند». (1) 3- مفضّل بن عمر گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: «هنگامى كه به امام اجازه (ظهور) داده مىشود خدا را به نام عبرانيش مىخواند سيصد و سيزده نفر ياران آن حضرت براى او عليه السّلام گرد آورده مىشوند و همچون پاره پاره ابر پائيزىاند، آنان پرچمدارنند، بعضى از ايشان شبانه از بسترش ناپديد مىگردد و بامداد در مكّه است، و پارهاى از ايشان در روز ديده مىشود كه در ميان ابر مىرود و نام خودش و نام پدرش و مشخّصاتش و نسبش شناخته شده است، عرض كردم: فدايت گردم كدام يك از ايشان از نظر ايمان برتر است؟ فرمود: همان كه در روز ميان ابر مىرود. و ايشانند آن ناپديدشوندگان و اين آيه در مورد آنان نازل شده: «هر كجا باشيد خداوند شما را جملگى مىآورد». «1»
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 435
(1) 4- ابو خالد كابلى از امام سجاد- يا از امام باقر- عليهما السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «ناپديدشوندگان گروهى هستند كه از بسترهايشان گم مىشوند و صبح در مكّه خواهند بود، و اين است فرمايش خداى عزّ و جلّ: «هر كجا باشيد خداوند همگى شما را باز مىآورد و ايشان ياران حضرت قائم عليه السّلام مىباشند». (2) 5- أبان بن تغلب گويد: «در مكّه خدمت امام صادق عليه السّلام در مسجدى بودم، و آن حضرت در حالى كه دست مرا گرفته بود، به من فرمود: اى أبان در آينده نزديك خداوند سيصد و سيزده نفر را در همين مسجد شما گرد مىآورد، و اهل مكّه مىدانند كه پدرانشان و اجدادشان هنوز آفريده نشدهاند، آنان شمشيرها به ميان بستهاند، بر هر شمشيرى اسم آن مرد و نام پدرش و مشخّصاتش و نسبش نوشته شده است، پس (آن حضرت) نداكنندهاى را دستور مىدهد و او آواز مىدهد: اين همان مهدى است كه بر طبق قضاوت داود و سليمان قضاوت مىكند و براى آن گواهى نمىطلبد».
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 436
(1) 6- محمّد بن مسلم از امام باقر عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت در بيان اين فرمايش خداى تعالى كه مىفرمايد: أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ- الآية، «يا كسى كه پاسخ مىدهد به درمانده هنگامى كه او را مىخواند» «1» فرمود: اين آيه در باره قائم عليه السّلام نازل شده است، و جبرئيل به صورت پرنده سفيدى بر ناودان كعبه نشسته و او نخستين خلق خداوند است از نظر بيعت با آن حضرت- مرادم جبرئيل است- و بعد آن سيصد و سيزده نفر با او بيعت مىكنند، پس هر كس كه مانده در راه باشد در آن ساعت مىرسد، و كسى كه [درگير راه نشده باشد] از بستر خود ناپديد مىشود و اين همان فرمايش امير المؤمنين عليه السّلام است كه مىفرمايد: «آن گمشدگان از بسترهايشان» و نيز همان فرمايش خداى عزّ و جلّ استاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ
- الآيه: «در نيكيها پيشى بجوئيد هر كجا كه باشيد خداوند همگى شما را باز مىآورد» آن حضرت فرمود: خيرات همان ولايت ما خاندان است». (2) 7- أبان بن تغلب از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «خداوند
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 437
در آينده سيصد و سيزده [مرد] را در مسجدى [در] مكّه بر مىانگيزد، و اهل مكّه مىدانند كه آنان از پدرانشان و اجدادشان زاده نشدهاند (يعنى اهل مكّه نيستند)، براى ايشان شمشيرهائى است كه هزار كلمه بر آن نوشته شده، هر كلمه خود كليد هزار كلمه است، خداوند از هر سرزمينى باد را برانگيزد تا بگويد: اين همان مهدى است كه بر طبق حكم داود حكم مىكند و به گواه نياز ندارد». (1) 8- ابو الجارود گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: «اصحاب قائم سيصد و سيزده مرد از فرزندان عجم هستند كه پارهاى از آنان در روز ميان ابر برده مىشود و نام خودش و نام پدرش و نسبش و خصوصيّاتش شناخته مىشود، بعضى از آنان در بسترش خفته باشد و بدون قرار قبلى در مكّه با او ديدار كند». (2) 9- ابو بصير از امام باقر عليه السّلام روايت كرده كه: «قائم» عليه السّلام در ميان گروهى به عدد اهل بدر- سيصد و سيزده تن- از ثنيّه (گردنه) ذى طوى پائين مىآيد تا آنكه پشت خود را به حجر الأسود تكيه مىدهد و پرچم پيروز را به اهتراز در مىآورد».
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 438
علىّ بن أبى حمزه گويد: من اين را به موسى بن جعفر عليهما السّلام عرض كردم، فرمود:
«كتاب منشور»
يعنى اين اعلاميهاى است پخش شده. (1) 10- حكيم بن سعد گويد: شنيدم علىّ عليه السّلام مىفرمود: «همانا ياران قائم همگى جوانند و پير در ميانشان نيست مگر به اندازه سرمه در چشم يا به قدر نمك در توشه راه و كمترين چيز در توشه راه نمك است». (2) 11- علىّ بن أبى حمزه گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: «در همان ميان كه جوانان شيعه بر بامهايشان خفتهاند ناگاه در يك شب بدون قرار قبلى [به صاحب خود] مىرسند و صبح در مكّه هستند». (3) 12- سليمان بن هارون عجلىّ گويد: شنيدم امام صادق عليه السّلام مىفرمود: «همانا صاحب اين امر يارانش براى او نگهدارى شدهاند، اگر همه مردم نيز از بين بروند
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 439
خداوند يارانش را به او مىرساند، و آنان همان كسانى هستند كه خداى عزّ و جلّ فرموده: فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ- الآية «اگر اينان بدان كافر شوند پس به تحقيق ما گروهى را كه بدان كافر نيستند بر آن موكّل كردهايم» «1» و باز آنان همان كسانى هستند كه خداوند در باره آنان فرموده: فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ- الآية «خداوند به زودى گروهى را خواهد آورد كه آنان را دوست مىدارد و آنان نيز او را دوست مىدارند، در برابر مؤمنان فروتن و در برابر كافران با عزّت و درشتخو و سختگير هستند». «2» (1) 13- ابو بصير از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: «همانا اصحاب طالوت به رودى كه خداى تعالى فرمود: مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ- «3» الآية «به زودى شما را به رودى خواهيم آزمود» مورد آزمايش قرار گرفتند، و اصحاب قائم عليه السّلام نيز به همانند آن آزمايش مبتلا خواهند شد» (لفظ آيه إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ است).
نظرات شما عزیزان: